آیلینآیلین، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

هستی من

بدون عنوان

این عکسها مربوط میشه قبل از رسیدن مهمونها ،اینجا فقط مبین خان تشریف اورده بودن حال دخترهم خوب بود ...
23 ارديبهشت 1391

فرشته ای به نام مادر

کودکي که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسيد: مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين کوچکي و بدون هيچ کمکي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد:در ميان تعداد بسياري از فرشتگان، من يکي را براي تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداري خواهد کرد . اما کودک هنوز اطمينان نداشت که مي خواهد برود يا نه: - اما اينجا در بهشت، من هيچ کاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اين ها براي شادي من کافي هستند.  خداوند لبخند زد: فرشته تو برايت آواز خواهد خوان دو هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهي کرد و شاد خواهي بود . کودک ادامه داد: من چگونه مي توانم بفهمم مردم چه ميگويند وقتي زبان...
23 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

مادر ای لطیف ترین گل بوستان هستی تو شگفتی خلقتی تو لبریز عظمتی تو را دوست دارم و می ستایمت! دست بر دعا بر می دارم و از خدای یگانه برایت برکت,رحمت و عزت می طلبم. ...
23 ارديبهشت 1391

این هم کیک دخملی

توضیح: من درفکرم بود که هم لباسهای دخملی و هم کیکشو زنبوری کنم برای همین تزییاتشو زنبوری کردم ولی کیکشو نتونستم پیدا کنم کیکش اونجوری شد اون لباسهای پروانه ای رو هم ،از اول می خواستم همه تزیینات رو پروانه ای کنم ولی نمی دونم چرا از این زنبوری خوشم اومد و اونجوری کردم .بالاخره به خوبی و خوشی گذشت انشاالله سال بعد رواز این خوبتر می گیریم   البته چند جاشو دخملی دست زده رفته بودیم از قنادی بیاریم که دخملی وقتی کیک رو دید فقط می خواست دست بزنه نمی دونید با چه زوری سالم اوردیم خونه ...
21 ارديبهشت 1391

کادو های دخملی

مامان جون وباباجون ١٠٠ هزار تومن دایی ناصر ١٠هزار تومن عزیزو باباجون ٢٥هزار تومنو یه قوطی باقلوای جلالی اخ جون امروز میرم وتحویلش میدم عمو سعید یه تی شرت و شلوار عمو احمد ١٠هزار تومن بابایی یه تاپ خوشگل مامانی ٥٠ هزار تومن عمع مهدیه عروسک که اینجا دخملی داره باهاش بازی میکنه   ...
21 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

ژله اکواریومی که از مامان حنا جون یاد گرفتم دستش درد نکنه یک سری از غذاها:   البته بعضی هاشو عکس ننداختیم چون سرم خیلی شلوغ بود یک نما از سفره:  اینجا سفره کامل نشده عکس دیگه ای هم ندارم اخه اینارو به بابایی سپرده بودم و بابایی هم مشغول بود نتونست عکس بندازه   ...
21 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

اینجا دخملی خسته شده و دیگه حوصله نداره هی اخم میکرد و گریه شاپرک کوچولوی مامان تو این عکس هم کامکلا مشخصه اینجا هم داره بادکنک های بالای سرشو به زن عموش نشون میده   ...
21 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

ای روشنی گسترده ، ای زیبایی محض ، ای آسمان بی کران مهربانی کلامی می آفرینم تا با تو سخن بگویم سالروز زمینی شدنت مبارک . . . وجود زیبایت وارد به دنیا میشود * هدیه سالروزش این آوا میشود * عاشقی چون من بی پروا میشود * در شعر تولد غرق رویا میشود * اینگونه سالی دگر از عمر تو آغاز میشود * تولدت مبارک   بهترين آهنگ زندگي من تپش قلب توست و قشنگ ترين روزم روز شکفتنت. عزیزم تولدت مبارک! ...
19 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

فردا تولد دخملیمه دیروز رفتیم بعضی خریدهاشو کردیم امروز هم میریم بعضی هاشو انجام میدیم عصری با بابایی و دخملی رفتیم کیکشو سفارش دادیم شکل زنبوری نشد برات شکل نی نی رو سفارش دادیم مثل خودت خوشگل بود از اونجا برگشتیم خواستیم با بابایی خونه رو تزیین کنیم عزیز دلم نذاشت هی ما می خواستیم وصل کنیم یکی رو اون برمی داشت یکی رو ما،اونی هم که ما برمی داشتیم دعوای اونو میکرد دیدم نمیشه دخملی نمیزاره گذاشتم واسه امشب ببینیم چی میشه ان شاالله که خوب از کار دربیاد
19 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد